تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟مرده بودی ......سال است که غمت را می پرورم
بیست و هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۸۴
عاقلان را اشارتي كافيست...
من هم دست توده ام تا آن هنگام كه طوطئه ميكند گسستن زنجير را تا آن هنگام كه ميخندد دلش غنج ميرود وبه ريش جادوگر آب دهان پرت ميكند اما برادري ندارم هرگز برادري از آن دست نداشته ام كه بگويد:"آري" ناكسي كه به طاعون آري بگويد ونان آلوده اش را بپذيرد