تلخون
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟مرده بودی ......سال است که غمت را می پرورم
بیست و هفتم اردیبهشت ماه ۱۳۸۴
هر چی بش میگم تو آزادی دیگه......
مدتهاست وبلاگ میخونم.کم پیش اومده کامنت بذارم.تو وب قبلی هم کامنتی به اون صورت نداشتم.این دفه که آپ کنم از مهشید میخوام بخونه و نظر بده چون هم خیلی قبولش دارم هم از پیش کسوتای وبگردی منه .میخوام تو هر پست یه شعر و یه مطلب
در مورد زنان و دختران (هر چقدر هم کوتاه)پای ثابت باشه.چند تا از مطالب استخون دار قدیمیم رو هم میذارم.میخواستم تو اولین پست ها "ماهی سیاه کوچولو " رو کامل بذارم رو وبلاگ که هنوز وقت نشده.اون روزی هم کلی چیز تایپ کرده بودم که نی نی از سر کلاس میس کال زد که داره حضور غیاب میکنه مجبور شدم ببندم برم.تو قزوین که وقت نداریم عین سگ پاسوخته همش میدوییم.تهران هم که.......این هفته یه امتحان خفن دارم:((