تلخون
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟مرده بودی ......سال است که غمت را می پرورم
هفدهم مرداد ماه ۱۳۸۴
نميدونم چرا با اينكه اينقدر نوشتنو دوست دارم دير به دير ميام كه آپ كنم.امروز كه اومدم اين لوگوها رو اضافه كنم يه لحظه از زور پيسي خنده م گرفت.گل و بلبله ديگه...............................مراسمي كه براي بزرگداشت قمر گرفته شده بود با همكاري مركز فرهنگي زنان و يكي از اعضا,در يك كلمه عالي بود.صداي همه رو ضبط كردم و مخصوصا قسمت همخواني مرغ سحر رو امروز صد دفه گوش دادم.ترجيح دادم گزارش ننويسم.رو تريبون شرح مفصلي هست.چند قسمت براي من به ياد ماندني بود.سيمين بهبهاني و اينكه گفت ۲۲ خرداد جلو دانشگاه از بهترين خاطراتش بوده(همچنين براي من)همخواني بينظير زنان كه مو به تنم سيخ كرد و آوازهاي محلي پروين بهمني به تركي قشقايي....البته مدتها بود كه نوشين احمدي رو نديده بودم و باهاش از نزديك حرف نزده بودم.به نيكا گفتم خداييش دوستاي مامانم بيشتر از دوستاي خودم تحويلم ميگيرن....................................كلي هم خنديديم و جاي همه رو خالي كرديم خودمونو خجالت داديم
به ادامه حبس گنجي و تمامي زنداني سياسي و عقيدتي با هر عقيده و مرامي كه هستن معترضم و اميدوارم گنجي اعتصابش رو بشكنه و زنده بمونه.امشب صداي آمريكا مصاحبه همسرش رو پخش ميكرد.اون هم با گريه همينو ميخواست