تلخون
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟مرده بودی ......سال است که غمت را می پرورم
امروز روز خوبی بود و بهم خوش گذشت.تازه یادم اومد که چقدر شعر نگفته و اهنگ نزده که واسه کتاب بچه ها شروع کرده بودم دارم که باید بهشون برسم.نقاشیامم تعریفی نداره مثل قبل ،امروز که داشتم آقا خرگوشه و بچه موشه رو واسه باربد میکشیدم به فکرم رسید که واسه کتابه باید دست به دامان یه نقاش ترجیحاً بی هزینه و یا به شدت کم هزینه واسه شعرا بشم وگرنه با این وضع نقاشیم هیچ بچه ای یه نگاهم بهشون نمیکنه.در به در دنبال کارم. بعد عید حتماً باید برم سر کار و اصلاً هم شوخی بردار نیست.