... وایول که زندگی انقدر زیباست.
میخوام در مورد معلمایی که تا دیروز سر کلاسشون می نشستم بنویسم.برای اونها که دیده نمیشن.فقط یه روز 12 اردیبهشت یه دست گل میگرفتیم دستمون میرفتیم مدرسه خانوم روزتون مبارک.... دیگه نمیپرسیدیم خانوم ازحقوقتون چه خبر؟ خانوم اجازه واسه چی حال ندارین درس بدین؟ واسه چی انگار جونتونو درن میارن بالا یه چیزو دو بار توضیح بدین؟ چرا از "شغل انبیا" انقدر خسته و بیزارین؟؟؟ نه بابا اون موقع عقلمون به این حرفا نمیرسید...بعدنا هم وقت نشد بپرسیم آقا ، خانوم ، نتیجه تحصن چی شد؟ مگه معلم رو هم کتک میزنن؟مگه معلم مملکتو به خاطر اعتراض به شرایطش میندازن زندان؟ که پس فردا بره سر کلاس چی چی درس بده؟ برو کار میکن نگو چیست کار؟ ز گهواره تا گور دانش بجوی؟ اطلب العلم حتی بالسین؟ نه وقتی واسه این حرفا نبود آخه....
سر سال بابامون هرجوره بود فرستادمون غیرانتفاعی که فدای حلقوم فشرده معلمای مدرسه های دولتی نشیم.درس بخونیم واسه خودمون خر بزرگی بشیم.بعد هم که الان "معلم"ای کلاس بالا داریم که اسمشون "استاد" ه ...
بازم همون آشه و همون کاسه...بعضیا همون زگهواره تا گور بدو تا نرسی شدن و بعضیا دیگه زیادی "استاد"...
- .ببخشید استاد...بچه سوسول مفت خورتون با رتبه 25 هزار بعد اینکه دو سال تو امارات مفت خورده و چرخیده ، الان واسه چی کنار ما تو دانشگاه سراسری نشسته و ترمی 12 میلیون شهریه میده؟
- خفه شو کره خر.....!!!!
خیلی وقتا آدم فکر میکنه چیزی که انتها نداره حماقته.البته گاهی تو این مرز پر گهر به این نتیجه میرسه که اونی که ته نداره
وقا حته