تلخون
تو نخوابیده بودی,مرده بودی.میشنوی؟مرده بودی ......سال است که غمت را می پرورم
باز آب و هوای نفهم وقت نشناس حال ما رو گرفت.امروز می خواستم برای ملاقات با بانوی سالخورده برم تئاتر شهر.تا ظهر برف بند اومده بود ولی همون بارش رحمت از دیشب تا صبح کار خودشو کرد.فکر کردم حوصله کوبیدن و رفتن تو این گل و شل و بی ماشینی رو ندارم.باید سر فرصت برم و به جای روز فروش،پیش فروشش رو بگیرم.خدا رو شکر گویا تا اسفند ماه هم روی صحنه ست.دوست داشتم این رو هم ببینم ،کمی هم از این هاگیر واگیر امتحانا در بیام و هر چی دارم رو راجع به این و "افرا" بنویسم
فقط امیدوارم آسمون امشبه رو بیخیال شه که من بتونم فردا برم به قزوینم برسم،این 2 تا امتحان رو هم بدم شر رو بکنم
فقط امیدوارم آسمون امشبه رو بیخیال شه که من بتونم فردا برم به قزوینم برسم،این 2 تا امتحان رو هم بدم شر رو بکنم
1 Comments:
قبلی ها
May 2005June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
December 2005
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
March 2008
April 2008
May 2008
June 2008
July 2008
August 2008
از اینور اونور
http://persianmed.ir/medlogs
ممنون خواهم شد، اگر لینکی به این سایت و همچنین سایت «لینکستان پزشکی»
http://persianmed.ir/links
بدهید.